درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید . به عنوان مدیر این وبلاگ امیدوارم لحظات خوشی را در این وب سپری کنید.
آخرین مطالب
پيوندها
  • ردیاب ماشین
  • جلوپنجره اریو
  • اریو زوتی z300
  • جلو پنجره ایکس 60

  • تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان بهار بسیجی و آدرس fatima19.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 13
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 21
بازدید ماه : 175
بازدید کل : 50366
تعداد مطالب : 75
تعداد نظرات : 7
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


بزرگترین سایت جاوا اسکریپت ایران Click Here To Navigate
بهار زندگی




1-خداوند از تو نخواهد پرسید پوست تو به چه رنگ بود،
بلکه از تو خواهد پرسید که چگونه انسانی بودی؟

2- خداوند از تو نخواهد پرسید که چه لباس هایی در کمد داشتی ،
بلکه از تو خواهد پرسید به چند نفر لباس پوشاندی؟

۳- خداوند از تو نخواهد پرسید زیربنای خانه ات چندمتر بود،
بلکه از تو خواهد پرسید به چند نفر در خانه ات خوش آمد گفتی؟

۴- خداوند از تو نخواهد پرسید در چه منطقه ای زندگی می کردی،
بلکه از تو خواهد پرسید چگونه با همسایگانت رفتار کردی؟

۵- خداوند از تو نخواهد پرسید چه تعداد دوست داشتی،
بلکه از تو خواهد پرسید برای چندنفر دوست و رفیق بودی؟

۶- خداوند از تو نخواهد پرسید میزان درآمد تو چقدر بود،
بلکه از تو خواهد پرسید آیا فقیری را دستگیری نمودی؟

۷- خداوند از تو نخواهد پرسید عنوان و مقام شغلی تو چه بود،
بلکه از تو خواهد پرسید آیا سزاوار آن بودی وآن را به بهترین نحو انجام دادی؟

۸- خداوند از تو نخواهد پرسید که چه اتومبیلی سوار می شدی،
بلکه از تو خواهد پرسید که چندنفر را که وسیله نقلیه نداشتند به مقصد رساندی؟

۹- خداوند از تو نخواهد پرسید چرا این قدر طول کشید تا به جست و جوی رستگاری بپردازی،
بلکه با مهربانی تو را به جای دروازه های جهنم، به عمارت بهشتی خود خواهد برد.

۱۰- خداوند از تو نخواهد پرسید که چرا این مطلب را برای دوستانت نخواندی،
بلکه خواهد پرسید آیا از خواندن آن برای دیگران در وجدان خود احساس شرمندگی می کردی؟



سه شنبه 11 مهر 1391برچسب:, :: 23:28 ::  نويسنده : فاطمه عباسی

 



سه شنبه 11 مهر 1391برچسب:, :: 23:24 ::  نويسنده : فاطمه عباسی

باران بشدت می بارید و مرد در حالیکه ماشین خود را در جاده پیش می راند ، ناگهان تعادل اتومبیل به هم خورده و از نرده های کنار جاده به سمت خارج منحرف شد .

از شانس خوبش ، ماشین صدمه ای ندید اما لاستیک های آن داخل گل و لای گیر کرد و راننده هر چه سعی نمود نتوانست آن را از گل بیرون بکشد به ناچار زیر باران از ماشین پیاده شده و بسمت مزرعه مجاور دوید و در زد .

کشاورز پیر که داشت کنار اجاق استراحت می کرد به آرومی آمد دم در و بازش کرد راننده ماجرا رو شرح داد و ازش درخواست کمک کرد .

پیرمرد گفت که ممکنه از دستش کاری بر نیاد اما اضافه کرد که : " بذار ببینم فردریک چیکار میتونه برات بکنه . "

لذا با هم به سمت طویله رفتند و کشاورز افسار یه قاطر پیر رو گرفت و با زور اونو کشید بیرون تا راننده شکل و قیافه قاطر رو دید ، باورش نشد که این حیوون پیر و نحیف بتونه کمکش کنه ، اما چه میشد کرد ، در اون شرایط سخت به امتحانش می ارزید !

با هم به کنارجاده رسیدند و کشاورز طناب رو به اتومبیل بست و یه سردیگه اش رو محکم چفت کرد دور شونه های فردریک یا همون قاطر و سپس با زدن ضربه رو پشت قاطر داد زد : " یالا فردریک ، هری ، تام ،پل ، فردریک ، تام ، هری پل .... یالا همگی با هم سعی تون رو بکنین ... آهان فقط یک کم دیگه ، یه کم دیگه .... خوبه تونستین !!! "

راننده با ناباوری دید که قاطر پیرموفق شد اتومیبل رو از گل بیرون بکشه .

با خوشحالی زائد الوصفی از کشاورز تشکر کرد و در حین خداحافظی ازش این سوال رو کرد :

" هنوزهم نمی تونم باور کنم که این حیوون پیر تونسته باشه، حتما هر چی هست زیر سر اون اسامی دیگه است ، نکنه یه جادوئی در کاره ؟! "

کشاورز پاسخ داد : " ببین عزیزم ، جادوئی در کار نیست "

اون کار رو کردم که این حیوون باور کنه عضو یه گروهه و داره یک کار تیمی میکنه ، آخه میدونی قاطر من کوره !!!

 



سه شنبه 11 مهر 1391برچسب:, :: 23:21 ::  نويسنده : فاطمه عباسی
 

كاش می دانستیم زندگی كوتاست كاش از ثانیه های زندگی لذت می بردیم كاش قلبی رو برای شكستن

انتخاب نمی كردیم كاش همه را دوست داشتیم كاش معنی صداقت را ما هم می فهمیدیم كاش

هیچ كودك فقیری دیگر خواب نان تازه وداغ را نمی دید كاش دلهایمان دریایی می شد كاش می

فهمیدیم زندگی زیباست و لذت می بردیم تا نهایت كاش میدانستیم كه ما نمی دانیم فردا برایمان

چه اتفاقی می افتد كاش بهانه ای برای ناراحت كردن دلهای زخم خورده نبود



سه شنبه 11 مهر 1391برچسب:, :: 23:4 ::  نويسنده : فاطمه عباسی

محکوم کردن توهین به پیامبر



سه شنبه 11 مهر 1391برچسب:, :: 22:50 ::  نويسنده : فاطمه عباسی

تمام احساسم را

چه خوب و چه بد

چه عشق و چه نفرت

انتظار و دلبستگی

آرزوها و دلتنگی و حسرت

همه و همه را گره می زنم به نخ بادبادک

در مرتفع ترین مکان دلم می ایستم

تا با اولین نسیم بادبادک را به پرواز در بیاورم

می خواهم خالی شوم

خالی از هر گونه احساس

اما نمی دانستم حتی نسیم هم با من سر لجبازی دارد ...



سه شنبه 11 مهر 1391برچسب:, :: 22:46 ::  نويسنده : فاطمه عباسی

سلام خدا

خوبی؟ازم دلخوری!!

نمیدونم چرا احساس میکنم بینمون فاصله افتاده

خدایا دلم برای اون روزایی که بهترین و یا تنها رفیقم توبودی تنگ شده

اون روزو شبایی که کلی باهات دردو دل میکردم

خدایا میدونی چیه...

دلم برات تنگ شده

دلم برای خود واقعیم تنگ شده

دلم برای اون لحظه هایی تنگ شده که

وقتی گریم میگرفت احساس میکردم داری با محبت نگام میکنی

الان بیشتر وقتا فک میکنم روتو برگردوندی و ازم دلخوری

اما دوسم داری مطمئنم..

منم دوستت دارم تنها عشقه همیشگی

تنها مهربون بی منت

تنها رفیق بی توقع

تنها پناه بی پناها

اگه بد بودم ببخش کمک کن خوب باشم

خودت میدونی که ارزوم خوب بودنو خوب موندنه

بازم مث همیشه هوامو داشته باش

خدایا

نگاه مهربونتو ازم نگیر

که من بی تو تنهاترینــــــــــــــــــم

میدونم بدم اما

دوستت دارم..

 

 


سه شنبه 11 مهر 1391برچسب:, :: 22:44 ::  نويسنده : فاطمه عباسی

سومین فرش بزرگ پارچه جهان دبروز در محل دائمی نمایشگاه‌های بین‌المللی تهران رونمایی شد. به گزارش ایسنا، معاون بازاریابی مركز ملی فرش ایران در مراسم رونمایی از این فرش با بیان اینكه بخش خصوصی مذاكره برای بافت فرش‌های بزرگ پارچه دیگری را آغاز كرده است، گفت: ایران در این زمینه تجارب خوبی دارد و می‌تواند اقدامات بیشتری انجام بدهد.

مجتبی فیض‌الهی با بیان اینكه سفارش‌‌پذیری برای بافت فرش اقدامی است كه می‌تواند كارهای بهتر و درآمدزاتری را نصیب ایران كند، افزود: سومین فرش بزرگ پارچه جهان بیش از 3.2 میلیون دلار برای ایران درآمدزایی داشته است. بنا به این گزارش، این فرش 2400 مترمربعی كه حدود 16 ماه كار برده است، توسط 400 بافنده بافته شده و قرار است در مسجد محمدامین مسقط پایتخت كشور عمان پهن شود. این فرش دارای 40 رج و 28 رنگ است و بیش از یك میلیارد گره در آن وجود دارد و بمبلغ 3 ميليون و 200 هزار دلار به کشور عمان فروخته شده است.



سه شنبه 11 مهر 1391برچسب:, :: 22:32 ::  نويسنده : فاطمه عباسی

سالروز بزرگداشت شاعر توانا و عارف بی نظیر مولوی را به تمام دوستداران او تبریک می گویم.

مختصری از زندگی مولوی

سالروز بزرگداشت مولوی

مولانا جلال الدین معروف به مولوی یا ملای روم بزرگترین شاعر عارف قرن هفتم است. مولوی در بلخ متولد شد و مقارن حمله مغول، پدرش بهاولد با خانواده خود ترک وطن کرد و به سفر پرداخت و سرانجام در قونیه اقامت کرد. مولوی سالها در حلب و دمشق به تحصیل علوم پرداخت و پس از هفت سال به قونیه بازگشت و پس از طی مقامات بر مسند ارشاد نشست.

مولوی در سال 642 با عارف بزرگ شمس الدین محمد تبریزی برخورد. از این برخورد انقلاب و آشفتگی در وی پدیدار گشت ،زندگیش رنگ دیگری به خود گرفت و شور و شوقی سوزان در وجودش راه یافت که تا آخر عمر در وی باقی ماند. غزلیات مولوی که به دیوان شمس مشهور است دارای سوز و گداز و شور خاصی است که نمونه وجد و حال شاعر است.

 



ادامه مطلب ...


یک شنبه 9 مهر 1391برچسب:, :: 1:5 ::  نويسنده : فاطمه عباسی

آنچه می‌خوانید متن نامه‌هایی است که از زیر درحیاط یک وamstory.mihanblog.comاحد مسکونی خالی از سکنه، داخل حیاط انداخته شده‌اند:

با سلام،‌ امروز ساعت ده، توپ دولایه ما طی شوت محکم و بی‌‌هدف یکی از بچه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها داخل حیاط شما افتاد. ما هرچقدر زنگ زدیم کسی در را باز نکرد،‌ امیدواریم هر وقت خانه آمدید،‌ به این شماره تلفن زنگ بزنید و بچه‌های یک کوچه را از نگرانی نجات دهید.

(یازدهم بهمن ۸۹)

 

با سلام،‌ امروز پدرم به من ۴۷هزار تومان داد تا قبض گاز را پرداخت کنم. در مسیر قبض گاز شما را دیدم که از لای در بیرون بود. وقتی آنرا برداشتم دیدم برای شما فقط ۷۰۰۰ تومان آمده است. گفتم: حالا که قرار است من قبض پرداخت کنم، بهتر است این قبض را پرداخت کنم و با اضافه پول به مدت ۴۰ روز،‌ روزی هزار تومان چیپس و بستنی بخرم.

(شانزدهم بهمن ۸۹)

 

با سلام،‌ امروز از لای در حیاط قبض تلفنتان را دیدم که اخطار قطع بود. چون احتمال دادم ممکن است تلفنتان قطع شود و و وقتی به خانه برگشتید نتوانید درباره موضوع توپ دولایه، با ما تماس بگیرید آن را پرداخت کردم. مبلغ قبض تلفن ۸۰۰۰ تومان بود که به این ترتیب من به جای ۴۰روز مجبورم، ۳۲روز چیپس و بستنی بخورم.

 

.



ادامه مطلب ...


پنج شنبه 6 مهر 1391برچسب:, :: 1:54 ::  نويسنده : فاطمه عباسی